خداوندا! با تدبیر خود از تدبیرهای ناقصم بی نیازم فرما و از اختیار خود بهره مندم بساز. نیایش امام حسین علیه السلام در صحرای عرفات/آخرین بروزرسانی وبگاه:تابستان 1400
تهیه و تدوین مطلب:گروه نویسندگان

 کرامتی از امام رئوف (علیه السلام)

شب تولد آقا علی بن موسی الرضا علیه‌السلام بود. همه مردم دسته دسته خودشان را به داخل حرم آقا می‌رساندند. تعدادی هم که زیارت شان را انجام داده بودن، از حرم خارج می‌شدند. ما؛ یعنی من و اکبر هم، بعد از یک ساعتی معطلی، زیارت مان را انجام دادیم و خوشحال و خشنود از حرم خارج شدیم. هنوز من در حال و هوای ضریح آقا بودم که صدای اکبر، رشته افکارم را پاره کرد. «علی جون، مواقعی یه گشتی این اطراف بزنیم؟» پیشنهاد خوبی بود به همین خاطر بی‌مقدمه گفتم: «باشه، موافقم، اما یادت باشه ساعت ۸ با، بابا و مامان قرار داریم».

نترس پسر جون، تازه ساعت شش، دو ساعت دیگر وقت داریم...

 

براي مشاهده كامل متن به ادامه مطلب مراجعه نماييد...

 



:: موضوعات مرتبط: حكايات پند آموز , امام رضا (ع) , ,
:: برچسب‌ها: کرامتی از امام رئوف (ع) , شهادت امام رضا , داستان هایی از امام رضا , داستان های از کرامات امام رضا , وبگاه كانون فرهنگي تبليغي مردمي طه , كانون طه , مرجع , مطالب مذهبي , طه , فرهنگي , تبليغي , مردمي , طه , مهدويت , عفاف , حجاب , اخبار , احكام , شعر و ادب , كتاب , معرفي كتاب , بهداشت , موبايل , كد , آوا , تحقيقات , مقالات , tahacenter ,
:: بازدید از این مطلب : 3838
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 شهريور 1392 | نظرات ()
تهیه و تدوین مطلب:گروه نویسندگان

قضاوت های امیرالمومنین

او که جوانى نورس بود سراسیمه و شوریده حال در کوچه هاى مدینه گردش مى کرد، و پیوسته از سوز دل به درگاه خدا مى نالید: اى عادل ترین عادلان !میان من و مادرم حکم کن .
عمر به وى رسید و گفت : اى جوان ! چرا به مادرت نفرین مى کنى ؟!
جوان : مادرم مرا نه ماه در شکم خود نگهداشته و پس از تولد دو سال شیر داده و چون بزرگ شدم و خوب و بد را تشخیص ‍ دادم مرا از خود دور نمود و گفت : تو پسر من نیستى !
عمر رو به زن کرد و گفت : این پسر چه مى گوید؟
زن : اى خلیفه ! سوگند به خدایى که در پشت پرده نور نهان است و هیچ دیده اى او را نمى بیند، و سوگند به محمد صلى الله علیه و آله و خاندانش ! من هرگز او را نشناخته و نمى دانم از کدام قبیله و طایفه است ، قسم به خدا! او مى خواهد با این ادعایش مرا در میان عشیره و بستگانم خوار سازد. و من دوشیزه اى هستم از قریش و تاکنون شوهر ننموده ام .
عمر: بر این مطلب که مى گویى شاهد دارى ؟
زن : آرى ، و چهل نفر از برادران عشیره اى خود را جهت شهادت حاضر ساخت .
گواهان نزد عمر شهادت دادند که این پسر دروغ گفته ، مى خواهد با این تهمتش زن را در بین طایفه و قبیله اش خوار و ننگین سازد.
عمر به ماموران گفت : جوان را بگیرید و به زندان ببرید تا از شهود تحقیق زیادترى بشود و چنانچه گواهیشان به صحت پیوست بر جوان حد افتراء جارى کنم .
ماموران جوان را به طرف زندان مى بردند که اتفاقا حضرت امیرالمومنین علیه السلام در بین راه با ایشان برخورد نمود. چون نگاه جوان به آن حضرت افتاد فریاد برآورد: اى پسر عم رسول خدا! از من ستمدیده دادخواهى کن . و ماجراى خود را براى آن حضرت شرح داد...

 

 

براي مشاهده كامل متن به ادامه مطلب مراجعه نماييد...



:: موضوعات مرتبط: احادیث امامان معصوم(علیهم السلام) , حكايات پند آموز , امیر المومنین(ع) , ,
:: برچسب‌ها: قضاوتی شگفت از حضرت علی علیه السلام , قضاوت های حضرت علی , حضرت علی , قضاوت های امیرالمومنین , قضاوت های امیرالمومنین , وبگاه كانون فرهنگي تبليغي مردمي طه , كانون طه , مرجع , مطالب مذهبي , طه , فرهنگي , تبليغي , مردمي , طه , مهدويت , عفاف , حجاب , اخبار , احكام , شعر و ادب , كتاب , معرفي كتاب , بهداشت , موبايل , كد , آوا , تحقيقات , مقالات , tahacenter , ,
:: بازدید از این مطلب : 3458
تاریخ انتشار : چهار شنبه 26 شهريور 1392 | نظرات ()
تهیه و تدوین مطلب:گروه نویسندگان

نماز ، روزی را زیاد میکند...

يكى از كسبه بازار مشهد نقل مى كرد:
ما دو نفر بوديم كه وضع مالى مان خيلى بود، يك روز تصميم گرفتيم براى مشكل خود برويم خدمت شيخ حسنعلى اصفهانى . رفتيم منزل ايشان . عده زيادى در انتظار نوبت بودند. ما هم منتظر مانديم تا نوبتمان برسد. اما ناگهان شيخ از ميان جمعيت ، ما را پيش خود خواند. به من گفت : تو بايد كارى را انجام دهى كه آن را ترك كرده اى . بعد به دوستم گفت : تو هم كارى را كه انجام مى دهى ، ترك كن . برويد و به وظايف خود عمل كنيد تا وضع شما بهتر شود!
اعتراف مى كنم كه من نماز نمى خواندم و دوستم هم شرابخوار بود. به توصيه شيخ ، گناهان خود را ترك و به وظايف دينى خود عمل كرديم . از آن پس من هرگز نمازم ترك نشد و با توجه خاص آن را مى خواندم . اين بود كه بعد از آن ، وضع مالى ام بهتر شد.

برای مشاهده منبع به ادامه مطلب بروید...



:: موضوعات مرتبط: توصیه های علما و بزرگان , حكايات پند آموز , دانستنی ها , ,
:: برچسب‌ها: نماز روزی را زیاد میکند , شيخ حسنعلى اصفهانى , نماز سبب افزایش رزق و روزی , افزایش رزق و روزی ,
:: بازدید از این مطلب : 2770
تاریخ انتشار : یک شنبه 5 شهريور 1391 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

براي دانلود کليک کنيد
محتواي اين وبلاگ منطبق بر قوانين جمهوري اسلامي ايران مي باشد. اين وبگاه در سايت ساماندهي پايگاه هاي اينترنتي وزارت ارشاد ثبت شده است. اکثر مطالب وبلاگ داراي منبع از کتب اسلامي و يا سايت هاي ارزشي و مفيد ديني است و کپي برداري از مطالب وبگاه فقط با ذکر منبع بلا مانع است